پرسمان3
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پرسمان3

و آدرس pasokh1.LXB.ir لینک نمایید

سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . 

در صورت وجود لینک ما در سایت شما

لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





براى كنترل شهوت‏ چه راهكارهايى در قرآن و احاديث وجود دارد؟

پاسخ:

پاسخ اين پرسش را در دو بخش «شهوت» و «تقوا» ارائه مى‏كنيم:
اول: واژه‏ى «شهوت» در موارد مختلفى مانند: شهوت مال، شهوت پست و مقام، شهوت كار و شهوت جنسى ... كاربرد دارد.
ولى به نظر مى‏رسد اين پرسش در مورد «غريزه‏ى جنسى» مى‏باشد از اين رو در پاسخ بايد گفت: تمايل و غريزه‏ى جنسى رامانند غرايز و تمايلات ديگر، خداوند در وجود انسان به امانت گذاشته و ما در قبال آن سه راه داريم:
1. سركوب كردن يا از بين بردن غريزه‏ى جنسى.
2. رها كردن افسار شهوت و غريزه‏ى جنسى.
3. آن را تحت برنامه‏ى دين درآوريم.
راه اول: يعنى راه سركوب كه باعث نقص جسمانى مى‏شود؛ و به دنبال آن بسيارى از استعدادهاى درونى انسان را نابود مى‏كند و اجازه‏ى شكوفايى و رشد نمى‏دهد و دين اسلام با اين راه مخالف است.

راه دوم: رها كردن افسار شهوت، كه اين هم موجب هلاكت انسان، و بروز بيمارى‏هاى روحى و جسمى مى‏شود كه امروزه در بسيارى از كشورهاى غربى شاهد آن مى‏باشيم. و اسلام با اين راه هم مخالف است.

راه سوم: اين كه نه اين غريزه و نعمت الهى را سركوب كنيم و نه اينكه آن را يله و رها كنيم، بلكه طبق دستورات شرع شهوت خود را مديريت كنيم.
اينك برخى از اين دستورات را بر مى‏شماريم
:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 12 / 9 / 1391برچسب:قرآن,شهوت,غریزه,کنترل ,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

آيا قرآن تحريف (كم يا زياد) شده است؟

پاسخ:

قرآن كه 6236 آيه دارد، به همين صورتى كه امروز در دست ماست، از طرف خداوند نازل شده است، يعنى نه آيه‏اى به آن افزوده شده و نه كاسته شده است. اين مطلب مورد تأكيد علماى بزرگ اسلام (شيعه و سنى) است و كتابهاى متعددى هم در اين زمينه نوشته شده است.

دلائل تحريف ناپذيرى قرآن‏

1. تواتر قرآن: وقتى قرآن به پيامبر (ص) نازل شد، پيامبر نيز براى مردم قرائت كرد. مردم آن را گرفتند و حافظان قرآن آن را حفظ كردند و نسل بعد از نسل به همان صورت اوليه به دست ما رساندند. بنابراين قرآن در هر نسلى توسط تعداد زيادى از قاريان و حافظان و مسلمانان خوانده و نقل شده است. مسلمانان به شدت به قرآن حساس بودند تا مبادا كلمه‏اى به آن افزوده يا از آن كم شود. امروزه در برخى از كشورها، مثل سودان بيش از يك ميليون حافظ قرآن هست. اين رويكرد در طول تاريخ هميشه بوده است و به آن در اصطلاح تواتر مى‏گويند؛ دليلى كه يقين آور است و قرآن با آن اثبات مى‏شود.

2. آيات قرآن: خداوند در سوره حجر با چند تأكيد فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» «1»

 ما خود ذكر- قرآن- را نازل كرديم و خودمان هم قطعاً آن را محافظت مى‏كنيم. برخى از علما با اين آيه استدلال مى‏كنند كه قرآن تحريف پذير نيست، چون چيزى كه خدا محافظ آن باشد تحريف ناپذير است.

نكته: همان گونه كه گفتيم عمده دليل تحريف نشدن قرآن، بحث تواتر است.

برخى اشكال كرده‏اند كه در اينجا مسئله دور در «استدلال به آيات قرآن براى تحريف قرآن» پيش مى‏آيد. برخى از علما هم تلاش كرده‏اند اين دور را به گونه‏اى حل بكنند، لذا دليل تواتر مى‏تواند به عنوان شاهد قابل قبول باشد.

3. اهتمام پيامبر (ص) و مسلمان به قرآن: پيامبر حتى نسبت به نوشتن قرآن بسيار حساس بود. هرگاه آيه‏اى نازل مى‏شد كاتبان وحى را فرا مى‏خواند تا قرآن را بنويسند، حتى با برخى كاتبان كه در نوشتن وحى سهل‏انگارى‏هايى داشتند، مثل عبدالله بن أبى سهل، برخورد مى‏كرد. حساسيت پيامبر و بعد از ايشان مسلمانها به نوشتن و حفظ قرآن از ضمانتهاى تحريف نشدن قرآن بود.

معرفى چند كتاب در زمينه عدم تحريف:

1. البيان: آيت الله خوئى (ره) بحث تحريف ناپذيرى قرآن را به صورت مفصل با ادله مطرح كرده است.

2. صيانه القرآن عن التحريف: آيت الله معرفت. اين كتاب به زبان عربى است و به فارسى هم ترجمه شده است.

3. سلامه القرآن عن التحريف: دكتر نجار زادگان.

4. نزاهت قرآن از تحريف: حضرت آيه الله جوادى آملى.

در اين كتابها تاريخچه بحث و دلائل علماى بزرگ از نگاه علماى بزرگ شيعه و أهل سنت به تفصيل مطرح شده است. مى‏توان گفت: اتفاق علماى شيعه و اهل سنت بر تحريف نشدن قرآن است.

__________________________________________________

 (1). حجر/ 9.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب: تحريف , قرآن‏,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

  نظم و ترتيب آيات قرآن از چه زمانى انجام شده و نام گذارى سوره‏ها به چه صورت بوده است؟

 پاسخ:

براى روشن شدن پاسخ لازم است سه بحث را از هم جدا بكنيم؛

1. چينش كلمات: اين چينش بر اساس وحى الهى است و اعجاز قرآن متوقف بر آن است، يعنى وقتى قرآن مى‏فرمايد «بسم الله الرحمن الرحيم»، چينش رحمان و رحيم پشت سر الله (اوّل رحمان بعد رحيم) به دستور خدا بود و پيامبر اسلام (ص) بر آن اساس براى مردم خواند. و اين قابل تغيير نبود.

اگر بگوييم پيامبر واژه‏ها را جا به جا كرد، اعجاز قرآن زير سئوال مى‏رود و اگر بگوييم مردم جا به جا كردند، موجب تحريف مى‏شود.

2. چينش آيات: چه شد كه مثلًا اوّل «بسم الله الرحمن الرحيم» گفتند بعد «الحمدلله رب العالمين» و ... چينش آيات در هر سوره به دلخواه مردم يا پيامبر بود يا به امر خداوند؟ بر اساس رواياتى كه نقل شده، اين چينش هم به دستور پيامبر اكرم (ص) و بر اساس وحى الهى بود.

براى مثال، آيات سوره بقره در زمانهاى مختلف نازل شده و گاه پيامبر به امر خداوند به كاتبان وحى دستور مى‏داد: آيه‏اى را كه تازه نازل شده بود، در سوره‏اى ديگر يا بين آياتى ديگر قرار دهند. مثلًا به نقل برخى، آيه 281 سوره بقره «وَاتَّقُوْا يَوْمَاً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ» «1»

 كه بر پيامبر (ص) نازل شد؛ آخرين سوره نازل شده بر پيامبر در سوره بقره نيست.

در روايات هم داريم كه هر سوره با «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع مى‏شد و چون «بسم الله الرحمن الرحيم» بعدى نازل مى‏شد، معلوم شد ابتداى سوره بعدى است. اين روايات هم گوياى بحث ترتيب آيات است اين كه اين آيه در اين سوره باشد يا سوره بعدى.

بنابراين جايگاه آيات بر اساس وحى الهى و دستور پيامبر (ص) مشخص مى‏شد و كاتبان وحى به دستور ايشان آيات را چينش مى‏كردند، حافظان وحى هم حفظ مى‏كردند و به صورت متواتر و نسل در نسل به ما رسيد.

برخى از اين آيات عبارت است از: آيه تطهير، اكمال و ... جاى اين آيات به دستور پيامبر بر اساس حكمت‏هاى ويژه تعيين شده.

هر چند در اين جا اختلاف نظرى هست؛ به هر حال به عقيده ما و بسيارى از مفسرين اعجاز قرآن متوقف بر چينش آيات است و اگر جا به‏ جا شود، نظم سوره به هم مى‏ريزد و نوعى تحريف معنوى و ترتيبى در قرآن ايجاد مى‏شود.

2. ترتيب سوره‏ها: در بحث جمع‏آورى قرآن دو ديدگاه در مورد ترتيب سوره‏ها مطرح مى‏شود. 1) جايگاه سوره‏هاى قرآن در زمان پيامبر (ص) مشخص بود «1» و چينش قرآن فعلى كه از سوره حمد شروع و به سوره ناس ختم مى‏شود، به دستور پيامبر اكرم (ص) است. 2) برخى از محققان «2» و قرآن پژوهان بر اين باورند كه ترتيب سوره‏ها و نام گذارى سوره‏ها در زمان پيامبر (ص) تحقق پيدا كرده است.

3. چينش سوره‏ها چون ضربه‏اى به جايى نمى‏زد، در زمان پيامبر (ص) مشخص نشد و چينش فعلى سوره‏ها در زمان جمع آورى قرآن بعد از آن حضرت صورت گرفت، يعنى در زمان ابابكر و يك بار هم در زمان عثمان كه توحيد مصاحف صورت گرفت. «3»

                        نامگذارى سوره‏ها:

سوره‏ها ظاهراً در زمان پيامبر اكرم (ص) نامگذارى شدند. هر چند سورههاى قرآن امروزه بدين نامها مثل بقره، مائده و ... مشهور شده اند، در اوائل به اين صورت بود كه مى‏گفتند سوره‏اى كه در آن داستان گاو بنى اسرائيل آمده است و ... بعد كم كم گفتند سوره بقره، سوره آل عمران و ... در حقيقت مشهور شدن سوره‏ها عموماً بر اساس محتواى آن‏ها بود.

برخى «1» خواستند بگويند نامگذارى سوره‏ها توقيفى و غير قابل تغيير است، ولى قبول آن مقدارى مشكل است.

__________________________________________________

 (1). آخرين سوره نازل شده مائده يا نصر است

__________________________________________________

 (1). آيت الله خوئى (ره) و برخى قرآن‏پژوهان‏

 (2). آيت الله معرفت و برخى قرآن پژوهان‏

 (3). براى مطالعه بيشتر ر. ك به: التمهيد فى علوم القرآن، آيت الله معرفت؛ البيان فى تفسير القرآن، آيت الله خويى؛ پژوهش در تاريخ قرآن، دكتر حجتى.

__________________________________________________

 (1). البيان فى تفسير القرآن، ص 69.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:نظم و ترتيب آيات ,قرآن,نام گذارى سوره‏ها ,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

چرا گواهى دو زن برابر گواهى يك مرد است؟

پاسخ:

قرآن به طور صريح و آشكار دليل و فلسفه‏ى دو شاهد زن را در آيه‏ى 282 بقره بيان مى‏كند و مى‏فرمايد:

 «... وَاسْتَشْهِدُوا شَاهِدَيْنِ مِن رِجَالِكُمْ فَإِن لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى ...»

 «و دو نفر از مردان (عادل) خود را بر اين حق، شاهد بگيريد، و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد. دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند، تا اگر يكى انحرافى يافت ديگرى به او يادآورى كند ...»

در برخى تفاسير در جواب- اينكه چرا شهادت دو زن معادل يك مرد شمرده شده است؟- آمده: اين بدان علت است كه زن موجودى است عاطفى و احياناً ممكن است تحت تأثير قرار گيرد، لذا يك نفر ديگر به او ضميمه شده تا از تحت تأثير قرار گرفتن او جلوگيرى كند. (ان تَضل احداهما فتذكّرَ احداهما الأُخرى‏) «1»

در تفسير نور نيز چنين آمده: «دو زن به جاى يك مرد، يا به خاطر روحيه‏ى ظريف و عاطفى آنهاست و يا به خاطر آن است كه معمولًا زنان در مسائل مالى و اقتصادى حضور فعالى ندارند، لذا به علت ارتباط كم، اطمينان كمتر [و احتمال خطا هم بيشتر] است.» «1»

از كلام مفسران بدست مى‏آيد كه:

با توجه به ساختار وجودى زنان كه داراى عاطفه و احساسات لطيف، و مهربانىِ خاص مى‏باشند. [كه اين ويژگى‏ها لازمه‏ى يك مربى نمونه و مدير داخلى خانواده مى‏باشد] و از طرفى چون كمتر از مردان در اجتماع وتنگناهاى جامعه حضور دارند از اين رو زمينه اينكه تحت تأثير عواطف و احساسات قرار گيرند در وجود آنها بيشتر است به همين خاطر اگر شاهدان زن دو نفر باشند لغزش آنها نيز كمتر مى‏شود.

يادآورى: اين حكم فقهى نه تنها عيبى بر زنان به شمار نمى‏آيد بلكه به نظر مى‏رسد كه خداوند متعال با توجه به موقعيت و روحيات حساس زنان اين حكم را وضع كرده تا بار مشكلات لغزش در شهادت را از دوش او بردارد تا بهداشت روانى و امنيت خاطر او در خانواده و جامعه بيشتر تأمين شود. چرا كه بار سنگين لغزش و پشيمانى بعد از شهادت غيرواقعى از دوش او برداشته مى‏شود و بديهى است كه زنان هر چه كمتر در، چنين صحنه‏هايى [/ درگيرى‏ها و مشاجرات و ...] مداخله، و حضور پيدا كنند از تعادل روانى بيشترى برخوردارند.

و در سايه تعادل روانى و آرامش خاطر است كه يك زن مى‏تواند به مديريت‏ خانواده به ويژه تربيت فرزندان برتر [/ مسئوليت بسيار مهم واصلى‏] بپردازد.

تذكر: «اسلام» يك «دين كامل» و جهانى است و بايد از همه‏ى جوانب به آن نگاه كرد و نظر داد، نه فقط يك مورد و از يك زاويه، مثلًا همين شهادت كه در كتاب‏ها از جنبه‏هاى مختلف بررسى شده كه يكى از آنها از جنبه‏ى فقهى مى‏باشد؛ در كتاب‏هاى فقهى آمده كه حقوق بر دو قسم است: «حقوق الهى» و «حقوق افراد» و با تقسيماتى كه اين حقوق دارند براى اثبات بعضى از آنها فقط بايد شاهدان مرد باشند؛ و بعضى از آنها شاهد «مرد و زن» با هم لازم است ضميمه شوند؛ و بعضى از آنها شهادت و شاهد بودن زن فقط پذيرفته است مثل ولادت و ... «1» پس ما بايد در احكام و قوانين دينى «مجموع» را در نظر بگيريم.

و معلوم است كه در موارد مذكور شهادت زن يا مرد، دليل بر برترى هيچ كدام نيست.

__________________________________________________

 (1). تفسير نمونه، ج 2، ص 287، ذيل آيه‏ى 282 بقره‏

__________________________________________________

 (1). تفسير نور، ج 1، ص 568، ذيل آيه‏ى 282 بقره‏

__________________________________________________

 (1). ر. ك: تحرير الوسيله حضرت امام خمينى (ره) ج 2 كتاب شهادات‏


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1386برچسب:شهادت,دو زن , مرد , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 معناى جزء، حزب، ركوع در قرآن چيست؟

پاسخ:

براى قرآن تقسيمات مختلفى ذكر شده است از جمله اين تقسيمات جزء، حزب، خُمس، عُشر و ركوع است كه هر يك را به طور مختصر توضيح مى‏دهيم:

1. «جزء»: قرآن كريم داراى سى جزء است كه تقريباً هر جزء، با جزء ديگر از نظر طول برابر است. اين تقسيم بندى را براى آنكه قرائت روزانه قرآن آسان باشد انجام داده‏اند. در قرآن رسمى جهان اسلام كه به خط عثمان طه است هر جزء، در حدود 20 صفحه‏ى پانزده سطرى آورده شده است كه مجموعاً 604 صفحه مى‏باشد.

2. «حزب»: هر جزء از اجزاى سى‏گانه‏ى قرآن، 2 يا 4 حزب و كل قرآن 60 يا 120 حزب است.

3. «خُمس و عُشر»: هر پنج آيه را خمس [خ‏] و هر ده آيه را عشر [ع‏] تقسيم كرده‏اند و اين عمل را تخميس و تعشير مى‏گويند. به اين تقسيم بندى‏ها در حاشيه‏ى قرآن اشاره شده است. «1»

4. «ركوع»: از جمله‏ى اين تقسيم‏بندى‏ها ركوع‏هاى قرآن است. ركوع‏ها، بر خلاف ساير تقسيم‏بندى‏هاى قرآنى، طول و اندازه‏ى مساوى و معين ندارند، بلكه هر ركوع فرازى چند از آيات قرآن مجيد است كه معمولًا داراى محور موضوعى واحد مى‏باشد. براى مثال آيات 30 تا 37 سوره‏ى مباركه بقره يك ركوع از قرآن مجيد مى‏باشد، كه داستان خلقت حضرت آدم عليه السلام را بيان مى‏كند.

شيعيان در نمازها بعد از قرائت حمد يك سوره كامل مى‏خوانند اما برخى مذاهب اسلامى در ركعات نماز پس از قرائت حمد، يك ركوع از قرآن مى‏خوانند و نام‏گذارى ركوع نيز به همين موضوع بر مى‏گردد. در قرآن براى نشان دادن پايان هر ركوع از حرف (ع) استفاده شده است. عدد ركوعات قرآن طبق نظر مشهور 540 فقره است. «1»

__________________________________________________

 (1). تقسيم‏بندى‏هاى مختلفى كه ذكر شد هر كدام مى‏تواند براى هدفى خاص مثل راحت شدن قرائت و قرائت روزانه يا براى آسان شدن آدرس دهى در قرآن يا براى وصول و پيدا كردن سريع يك سوره يا آيه باشد

__________________________________________________

 (1). مجله ركوع: تأليف واحد پژوهشى مجمع قرآن مشكوة 1379


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:جزء, ركوع, حزب,قرآن, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

علت تكرار برخى از آيات قرآن‏

برخى از آيات قرآن مانند آيات مربوط به ميهمانان حضرت ابراهيم در چند سوره از قرآن تكرار شده علت اين تكرار چيست؟ يا عبارت «وَيَقُولُونَ مَتَى‏ هذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» زياد تكرار شده؟ اين همه تكرار به چه علت است؟

پاسخ:

در مورد مطالب، واژه‏ها و كلماتى كه در قرآن تكرار شده مانند سوره الرحمن كه آيه‏ى «فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» «1»

 چندين بار تكرار شده يا داستان حضرت موسى و حضرت آدم عليهما السلام و همچنين داستان ميهمانى حضرت ابراهيم و نيز آيه‏ى «يقولون متى هذا الوعد»»

 كه در چند جاى قرآن آمده است در اين زمينه مفسران دو ديدگاه دارند:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:علت تكرار ,آيات قرآن‏,فَبِأَيِّ آلَاءِ , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

استخاره چيست و آيا استخاره با قرآن صحيح است؟

در مورد استخاره روايات متعددى داريم از جمله در روايتى از امام صادق عليه السلام حكايت شده است كه:

اگر كسى بدون استخاره وارد كارى شود و مورد ابتلاء و امتحان و در معرض مشكلات قرار بگيرد پاداش به او داده نمى‏شود. «1»

يا در روايت ديگرى حكايت شده: «از شقاوت و بدبختى است كه كسى عملى انجام دهد و استخاره از خدا نكند.»

با اين حال لازم است بررسى شود مفهوم استخاره چيست؟ آيا منظور از استخاره در روايات همين استخاره‏اى است كه امروزه مشهور و مصطلح است كه با «تسبيح» يا با «قرآن» انجام مى‏دهيم. يا اينكه منظور از استخاره در روايات چيز ديگرى است؟!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1386برچسب:استخاره, قرآن ,تسبيح, القرعه, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 آيا وجود اختلاف قرائتها به معناى تحريف قرآن است؟

پاسخ:

براى رسيدن به پاسخ بايد به چند نكته توجه داشته باشيم.

1. قرائت چيست؟ و با قرآن چه تفاوتى دارد؟ در مورد قرآن سه چيز داريم:

1. قرآن: همان است كه از طريق وحى به پيامبر رسيد و حضرت تلاوت كرد. و به صورت متواتر به دست ما رسيد.

2. مكتوب قرآن: نوشته قرآن كه از روى آن مى‏خوانيم. نوشته و خط قرآن در طول تاريخ تغييراتى داشته است، مثلًا خط كوفى بود، نسخ شده و ... اينها تغييراتى است كه در خط به وجود آمد. اختلافاتى هم كه امروزه در برخى از كلمات و نوشته‏ها هست، سير طبيعى خود را دارد، منتها اين مسئله ملاك قرآنيت چيزى نمى‏شود؛ هرچند چيزى كه ميان مردم به عنوان قرآن مشهور است، همين مكتوب فعلى است اين مكتوب حاكى قرآن است و قرآن، اصل آن چيزى است كه پيامبر تلفظ كرد و به صورت متواتر به ما رسيده است.

3. قرائات قرآن: يعنى نحوههاى تلفظ و گويش. نحوههاى بيان و گويش قرآن كه گاه در اثر اختلاف لهجه‏ها به وجود آمده، بعضاً به خاطر بعضى گرايشات خاص قاريان قرآن يا روايتهاى مختلفى بود كه از صحابه نقل شده بود. ابن مجاهد قرائاتى را كه در مورد قرآن به وجود آمده بود، در 7 قرائت مشهور جمع آورى كرد كه بعداً 10 و 14 قرائت مشهور شد. اين قرائات كه معمولًا غير از گويش معمولى قرائات متواتر مسلمانان است، اشكالاتى دارد، از جمله:

1. سند قرائات مشكل دارد. آيت الله خوئى «1» در البيان و ديگران با بررسى نشان داده‏اند كه سند اين‏ها معمولًا مشكل دارد؛ مگر برخى از موارد.

2. بر فرض صحت اسناد، خبر واحد هستند. ما مى‏دانيم كه خبر واحد، خبر ظنى است و قرآن به وسيله ظن اثبات نمى‏شود؛ بلكه به وسيله يقين (تواتر) اثبات مى‏شود.

قرائتى هم كه امروزه در جهان اسلام عموميت دارد (حفص از عاصم) خبر واحد است، هرچند به اميرالمؤمنين (ع) و عثمان مى‏رسد و شيعيان و اهل سنت قبول دارند، البته در برخى كشورهاى شمال افريقا و ... قرآن را علاوه بر قرائت فوق به قرائتهاى ديگر مى‏خوانند.

قرائت حفص از عاصم متواتر نيست و سندش هم حداكثر ظن آور است و آنچه موجب شد اين قرائت پذيرفته شود، توافق بيشتر اين قرائت با قرائت متواتر مسلمانان است، بنابراين قرائات هيچ اعتبارى ندارند. به‏ عبارت ديگر قرآن بودن به وسيله شقّ اول (الفاظى كه از پيامبر به صورت متواتر نقل شده است) ثابت مى‏شود؛ نه به وسيله قرائات قرآن، لذا مفسران قديم به قرائات توجه مى‏كردند، چون در جامعه خيلى رواج داشت. گاهى اوقات هم استدلالهاى متفاوتى بر قرائات مى‏شد. مثلًا در مجمع البيان بحث قرائات را مى‏آورد و بعد به توجيه و دلائل آن را مى‏پردازد، ولى مفسران اخير چون قرائات را حجت نمى‏دانند، در تفسير به بحث قرائات توجه نمى‏كنند. مثلًا در كل 27 جلد تفسير نمونه يكى دو مورد بيشتر به اختلاف قرائات توجه نشده است.

نكته: با توجه به آنچه گفتيم، ترويج اين قرائات توسط برخى قاريان درست نيست و بايد توجه بكنند كه اين قرائات متواتر نيست و قرآن با آن ثابت نمى‏شود و ترجمه و تفسير قرآن هم بر اساس قرائات مذكور درست نيست.

رابطه اختلافات قرائات با تحريف قرآن با توجه به اينكه اين قرائات غير از قرآن است، اختلاف در قرائات به معناى اختلاف در قرآن نيست، چون قرائات غير از قرآن است. اختلافات قرائات تنها يك بحث علمى است و در مباحث علوم قرآن هم بيشتر به عنوان تاريخ علم مطرح است.

اختلاف قرائات گاهى اوقات با اختلاف در معنا منتهى مى‏شود، مثلًا بر اساس خبر متواتر و يقين آور در سوره حمد «مالك يوم الدين» مى‏گوييم، ولى برخى به جاى مالك (صاحب اختيار) ملك (پادشاه) قرائت كرده‏اند.

__________________________________________________

 (1). البيان فى تفسير القرآن، ص 151.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب: اختلاف قرائتها ,قرائت,تحريف قرآن ,حفص از عاصم, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

چرا خدا در مورد خود به جاى «من» از «ما» استفاده مى‏كند، مثلًا مى‏فرمايد ما زمين را آفريديم؟

پاسخ:

در آيه 16 سوره انبياء مى‏خوانيم:

 «وَمَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ؛ «1» و آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آن دو هست به بازيچه نيافريديم.»

 «إِنَّا انزَلْنَاهُ فِى لَيْلَهِ الْقَدْرِ؛ «2»

 در حقيقت ما آن (قرآن) را در شب قدر ( اندازه زنى) فرو فرستاديم.»

چنين كاربردى دو نكته مى‏تواند داشته باشد:

1. براى احترام و بيان عظمت: مثلًا بزرگان مى‏گويند «ما اين كار را كرديم.» گاهى هم ديگران در مورد بزرگان تعبير جمع به كار مى‏برند.

2. استفاده از عوامل واسطه: براى مثال وقتى خدا مى‏خواهد قرآن را نازل بكند، از فرشتگان الهى استفاده مى‏كند، لذا مى‏فرمايد ما قرآن را نازل كرديم، يعنى من و فرشتگان.

در مورد آفرينش هم درست است كه خلق كار خداست؛ اما گاهى ممكن است خدا در آفرينش برخى موجودات افراد يا وسائلى را به كار گرفته باشد، لذا مى‏تواند تعبير «ما» به كار ببرد.

__________________________________________________

 (1). انبياء، 16

 (2). قدر، 1.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

منظور از آيه «اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ» چيست؟

پاسخ:

خداوند مى‏فرمايد:

 «اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاهٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُبَارَكَهٍ زَيْتُونَهٍ لَّا شَرْقِيِّهٍ وَلَا غَرْبِيَّهٍ ...؛ «1»

 خدا نورِ آسمان‏ها و زمين است؛ مثال نور او همانند چراغدانى است كه در آن چراغى باشد، كه [آن‏] چراغ در بلورى است- [آن‏] بلور چنانكه گويى سياره‏اى درخشان است- (و اين چراغ با روغنى) از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى و نه غربى است، افروخته مى‏شود؛ نزديك است روغنش روشنى بخشد، و گر چه هيچ آتشى بدان نرسيده باشد. (اين) نورى است بر فراز نور، خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) به نور خود راهنمايى مى‏كند؛ و خدا براى مردم مَثل‏ها مى‏زند و خدا به هر چيزى داناست.»

در اين آيات براى بيان مقصود، از ادبيات كنايى استفاده شده است. بايد نور، خداوند و نسبت اين دو را بشناسيم تا معناى آيات روشن بشود.

نور مادى خودش روشن و براى اشياى ديگر ظاهر كننده است، ولى خدا جسم نيست. بنابراين نمى‏توانيم بگوييم او از جنس نور است. پس «اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ» كنايه از زيبايى است، چون نور زيبا و سرچشمه زيباييهاست. خدا هم همينگونه است. بالاترين سرعت حركت از آن نور است. نور وسيله مشاهده موجودات، پرورش دهنده گياهان، عامل پيدايش رنگ، منشأ انرژيهاى موجود در زمين، نابود كننده ميكروبها، هدايتگر مسافران و گم‏شدگان و ... است. خدا هم از اين جهات به نور تشبيه شده است كه وجود موجودات نيكو در پرتو او معنا پيدا مى‏كنند، سرچشمه همه زيباييهاست و ... «1»

تشبيه به نور در قرآن و روايات:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

منظور از دو بهشت (جنتان) در قرآن چيست؟

پاسخ:

خداوند مى‏فرمايد:

 «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ؛ «1»

 و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بوستان (بهشتى) است. پس كداميك از نعمت‏هاى پروردگارتان را دروغ مى‏انگاريد؟!»

در ادامه در توصيف اين دو بهشت، مى‏فرمايد: «ذَوَاتَا أَفْنَانٍ؛ كه (آن دو بوستان) داراى (انواع درختان ميوه و) شاخساران است.»

در آيات بعدى هم اوصاف ديگرى را تشريع مى‏كند، از جمله مى‏فرمايد: «فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ؛ در آن دو (بوستان) دو چشمه‏سار روانند.» در آيات بعدى ميوه‏هاى آنها كه به صورت جفت است، اشاره مى‏كند.

دو نكته:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:دو بهشت ,جنتان,قرآن ,بهشت جسمانى , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

چرا قرآن به زيتون و انجير قسم ياد كرده است؟ آيا به خاطر فوايد غذايى آنهاست؟

پاسخ:

پرسش را در دو بخش بررسى مى‏كنيم:

اول: حكمت و فلسفه‏ى سوگند در قرآن؛

دوم: سوگند قرآن به انجير و زيتون و حكمت آن.

اول: چرا خداوند سوگند ياد كرده است؟

مفسّران و صاحب‏نظران علوم قرآنى دلايل متعددى را براى قسم‏هاى قرآن بر شمرده‏اند كه با بررسى آنها مطلب روشن مى‏گردد:

1. برخى قائلند سوگندهاى قرآن به خاطر نشان دادن عظمت و تأكيد بر مطلبى است كه بعد از قسم مى‏آيد. يعنى اين مطلبى كه دنباله‏ى آيات معمولًا بيان مى‏كند؛ مطلب مهمى است. «1»

2. حكمت دوم قسم‏هاى قرآن اين است كه گاهى خداوند مى‏خواهد عظمت آن مطلبى را كه به آن سوگند ياد كرده، نشان دهد. «2»

همچنين سوگندهاى قرآن فكر و عقل انسان را توسعه مى‏دهد؛ در واقع تمام هستى را جولانگاه فكر بشر قرار مى‏دهد و وى را در عالم محسوسات و مادى و

عالم غيب به پرواز در مى‏آورد زمين و خورشيد و ستارگان و كهكشان‏ها و حتى انجير و زيتون را در برابر فكر او عرضه مى‏كند تا همه و همه را مورد مطالعه قرار دهد و با تحقيق و دقّت آنها را بررسى كند. «1»

3. احتمال دارد كه در سوگندهاى قرآن «رَب» در تقدير است، يعنى «والفجر» در اصل «رب الفجر» بوده، يعنى سوگند به پروردگار سپيده دم و اصولًا هر جا خداوند به امور مادى قسم مى‏خورد يك «رب» در تقدير است. مثلًا سوگند به پروردگار خورشيد، سوگند به پروردگار ماه و ...

در نتيجه مى‏توان اين سه احتمال را با هم جمع كرد، زيرا با هم منافاتى ندارند، به هر حال سوگندهاى قرآن هم اشاره به عظمت مطلبى كه به آن قسم ياد شده و هم عظمت مطلبى كه برايش قسم خورده دارد و هم بر عظمت خالق آنها ناظر است. بنابراين قسم‏ها و سوگندهاى قرآن براى اثبات راستگويى خداوند تبارك و تعالى نيست؛ بلكه براى نشان دادن عظمت اينگونه مطالب و اهميت آنهاست


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:زيتون, انجير ,قسم ,قرآن,سوگند, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

منظور از شفاء بودن قرآن چيست؟

پاسخ:

شفا بودن قرآن در آيات متعددى مطرح شده از جمله در سوره‏ى اسراء مى‏فرمايد:

 «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَاراً؛ «1» و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏كنيم؛ و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى‏افزايد.»

و در سوره‏ى يونس مى‏فرمايد:

 «يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَهٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ «2» اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است؛ و درمانى براى آنچه در سينه‏هاست؛ (درمانى براى دل‏هاى شما؛) و هدايت و رحمتى است براى مؤمنان.»

در اينجا لازم است به چند مطلب اشاره شود:

الف: مفهوم‏شناسى:

واژه‏ى «شفاء» به معناى صحت و سلامت است «3» و در مقابل بيمارى، عيب و نقص مى‏آيد.

ب: بيمارى‏هاى انسان:

با بررسى ابعاد مختلف انسان در مى‏يابيم نمى‏توان براى انسان فقط بيمارى جسم را در نظر گرفت و در بهبودى آن تلاش كرد بلكه انسان داراى دو بعد جسمى و روحى مى‏باشد كه ممكن است هر كدام در معرض بيمارى قرار گيرند و بيمارى هر كدام موجب اختلال در كارايى ابعاد ديگر انسان شود. از اين رو مى‏توان بيمارى‏هاى انسان را به سه نوع تقسيم كرد:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب: شفاء بودن قرآن , درمان , اعتقادى؛ قرآن , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام دوستان به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات وب
امکانات وب



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 108
بازدید دیروز : 231
بازدید هفته : 1033
بازدید ماه : 1944
بازدید کل : 38301
تعداد مطالب : 196
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

  • سما دانلود - بروز ترین مرجع دانلود